همزمان با سقوط ولایات یکی پی دیگر به دست طالبان، تمام مردم واقعاً هراس زده شده بودند. آنها از خانه های شان فرار می کردند و رهسپار شهر های بزرگ مثل کابل یا مزار شریف می شدند. زادگاهم جوزجان، از جمله نخستین ولایاتی بود که به دست طالبان سقوط کرد. ما در بین قریه خود و شهر [شبرغان] متواری شده بودیم، زیرا من محصل بودم و نمی خواستم از دروس خود عقب بمانم. مردم واقعا هراس زده و پراگنده شده بودند

[حاکمیت طالبان] سبب تغییرات زیادی در زندگی ما شد. مثلا، از لحاظ فرهنگی: ما برای پذیرفتن فرهنگ دیگران تحت فشار قرار داشتیم. از لحاظ تحصیلی: ما مجبور بودیم تحت شرایط جدید و ظاهر جدید به مکتب حاضر شویم. از لحاظ اقتصادی: اکثریت مردم فقیر بودند، ولی فقیرتر شدند.

واقعاً رفتن به مکتب یا صنوف متممه برای ما دشوار بود. در روز های امتحان، برای ما دشوار بود که بالای امتحان تمرکز کنیم. در روز های نخست سقوط جوزجان، طیارات نقاط مختلف شهر را بمباردمان می کردند، اما ما هنوز هم در دروس و یا امتحانات خویش شرکت می ورزیدیم. مدیر مکتب و معلمان به ما می‌ گفتند که به خاطر خرابی اوضاع می ‌توانیم در خانه بنشینیم، اما ما هیچگاه از رفتن به مکتب دست نکشیدیم و دروس خود را ادامه دادیم.

هیچ عاملی نمی تواند ما را از آموزش باز دارد، حتی اگر تحت حاکمیت یک گروه افراطی، منفور و متعصب، نیز به سر ببریم. هر چند مطالعه و تمرکز کردن بالای دروس برای همه ما دشوار بود، اما تسلیم شرایط نشدیم.

پس از آنکه طالبان کنترول جوزجان را به دست گرفتند، محدودیت ‌های متعددی را در برابر متعلمان، خاصتاً دختران اعمال نمودند. زنان را مجبور کردند حجاب بپوشند. تمام مراکز آموزشی ما مسدود گردید. اما، ما به شکل پنهانی داخل مراکز می شدیم. مکاتب ما تعطیل گردید و آنها [طالبان] با قیافه های خوفناک به صنوف ما وارد شدند تا در وجود ما استرس و اضطراب باندازند.

روزی آنها به مکتب ما آمدند، تا از رعایت حجاب در میان دختران نظارت به عمل آورند. واقعاً برای ما به حدی خوفناک بود که همه تحت فشار شدید قرار گرفتیم. با وجودی که تحت هیچ شرایط و قواعد افراد مسلح اجازه نداشت به صنوف درسی پُر از متعلمان داخل شوند، اما آنها با اسلحه به صنوف ما وارد شدند و همه ما واقعاً از ترس به خود می لرزیدیم.

[قبل از حاکمیت طالبان] دختران و پسران در مراکز آموزشی [خصوصی] در یک صنف درس می خواندند. اما در بین شان یک پرده وجود داشت. طالبان اصرار می ورزیدند که صنوف مذکور باید به شکل دو صنف جداگانه تنظیم شوند، اما مراکز آموزشی توان پرداخت هزینه آنرا نداشتند. راه حل طالبان اعمار دیوار در وسط صنف بود تا دختران و پسران اصلاً همدیگر را دیده نتوانند.

ما [شاگردان دختر] مجبور شدیم حجاب توصیه شده آنها [طالبان] را بپذیریم. همه ما مجبور شدیم لباس سیاه آنها را بپوشیم. به استثنای چشمان ما، هیچ قسمت دیگر بدن ما قابل دیده نبود. ما را مجبور ساختند تا تمام این دستورات را بپذیریم. شایعاتی وجود دارند که دختران اجازه ندارند به منظور تحصیل به ولایات دیگر مسافرت نمایند، حالانکه در دولت پیشین، دختران می توانستند برای تحصیلات عالی به سایر ولایات آزادانه مسافرت کنند.

زنان از لحاظ دسترسی به تحصیل و حق کار، در دولت پیشین احساس راحتی بیشتر می نمودند. بر مبنای محدودیت های که جدیداً توسط طالبان وضع شده اند، زنان نمی توانند به منظور تحصیلات عالی و یا کار به ولایات دیگر مسافرت کنند، که از نظر ما این یک اقدام ناپسند می باشد. ما امسال در امتحان کانکور ورود به پوهنتون شرکت می ورزیم. اوضاع امنیتی و محدودیت های جدید نشان می دهد که ما در شرایط دشوار قرار داریم. ما بسیار زیاد به تشویش هستیم.

بزرگترین نگرانی من در شرایط کنونی سپری کردن امتحان کانکور ورود به پوهنتون می باشد. این امتحان بالای آینده من تاثیر مهم خواهد داشت. در امتحانات آزمایشی معمولاً 348 یا 350 نمره (از 360 نمره) به دست می آورم، بدین معنا که در امتحان کانکور اول نمره می شوم. از این در هراس هستم که آیا طالبان به زنان یا دخترانی مثل من اجازه خواهد داد که به منظور تحصیل در فاکولته طب به ولایات دیگر مانند کابل، هرات یا بلخ مسافرت کنند یا خیر. من شدیداً علاقه‌مند رشته طب هستم.

اول اینکه، حکومت یا جامعه نمی تواند بدون زنان بقای طولانی داشته باشد. این گروه موسوم به طالبان به صورت قطعی امروز یا فردا از هم فرو خواهد پاشید. ما برای فرا رسیدن همچو یک روزی لحظه شماری می کنیم. اگر رژیم طالبان ریشه کن نشود، هیچ نمی دانم که سه یا چهار سال آینده من چگونه خواهد بود.

من همواره راجع به این فکر می کنم که آیا می توانم به حیث یک زن، نمونه مثال برای خدمت به مردم خود باشم؟ آیا می توانم در ایجاد یک جامعه مرفه نقش ایفا کنم؟ آیا می توانم از طریق کار خود به دیگران امید ببخشم؟ آیا دیگران، به ویژه دختران و کسانیکه به مکتب می روند، از کار من انگیزه می گیرند؟ آیا من می توانم برای دیگران یک الگو باشم؟

هرگاه طالبان به زنان و دختران اجازه کار و تحصیل بدهد، نه تنها آنها از یک آینده روشن برخوردار خواهند شد، بلکه بالای افغانستان و جامعه افغانی نیز تأثیرات مثبت خواهند داشت.