من یک تن از بنیانگذاران کافه کتابخوانی هستم و متعلم صنف یازدهم می باشم. بدبختانه، پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، دختران بالاتر از صنف هفتم از مکتب رفتن منع شده اند. از اینرو من نیز از آن زمان تا کنون از آموزش محروم شده ام.
همینکه از آموزش محروم شدم، تصمیم گرفتم که این کافه کتابخوانی را ایجاد کنم تا به پای خودم بایستم و از استقلالیت مالی برخوردار شوم. دویدن پایین و بالا و ایجاد نمودن این کافه در زندگی من یک تحول کلان است.
آینده افغانستان به ملت و دولت آن بستگی دارد. این واقعیت است که ما در یک شرایطی قرار دایم که نمی دانیم به کدام سو روان هستیم. هرگاه به زنان اجازه داده شود تا تحصیل کنند، واضح است که در آینده از یک جامعه روشنفکر برخوردار خواهیم بود و با همچو یک جامعه روشنفکر قطعاً یک آینده درخشان خواهیم داشت. تمام اینها به مردم افغانستان بستگی دارد. هرگاه ما به عنوان ملت تلاش کنیم، واضح است که یک افغانستان زیبا خواهیم داشت.
همچنان، از طالبان نیز یک خواهش دارم. هرگاه آنها واقعاً به آینده افغانستان ارزش قایل باشند، اگر واقعاً خواهان صلح، ثبات، آزادی و عدالت هستند، پس باید مانع تحصیل زنان نشوند.
یک زن تحصیلکرده، یک جامعه تحصیلکرده را پرورش می کند.
این یگانه چیزی است که من از طالبان می خواهم.
هدفم از اینکه آینده به مردم بستگی دارد اینست که مردم باید در راستای انکشاف اقتصادی، فرهنگی و سایر عرصه های کشور خود مساعی مشترک به خرچ دهند.
هیچ کشوری را نمی توان سراغ نمود که بدون زنان زیبایی داشته باشد. این زنان اند که برای هر جامعه طراوت و زیبایی خاص می بخشد.
“من از آن جمله زنانی نیستم که در برابر چالش ها به زانو درآیم.”
یکی از آرزو هایم این بود که روزی در افغانستان به عنوان یک زن تجارت پیشه فعالیت نمایم. بناءً، به هیچ صورت اجازه نخواهم داد که موانع کوچک و یا بزرگ مرا از دستیابی به آنچه می خواهم باز دارد. من مصمم هستم که اهدافم را یکی پشت دیگری به دست خواهم آورد و در آینده یک تاجر موفق خواهم بود.
من برای دختران هم سن و سال خود نیز یک پیام دارم: انگیزه خود را از دست ندهید، خورشید همیشه پس از تاریکی طلوع می کند. صبور باشید که صبر و شکیبایی یک حکمت است. یقیناً که ما یک آینده درخشان خواهیم داشت. من واقعاً امیدوار هستم که روزی طالبان برای ما اجازه تحصیل خواهند داد.
هرچند نتوانستم به مکتب بروم، اما به هیچ وجه اجازه نخواهم داد که آنها مانع رسیدن به هدفم شود. من به هر ترتیبی که باشد به اهدافم دست خواهم یافت. هدف بعدی ام در زندگی اینست که دروسم را دوباره آغاز کنم و یکی از مجریان موفق تلویزیون باشم. با وجود محدودیت های که در برابر مجریان زن وجود دارند، مانند پوشانیدن صورت و رعایت حجاب، به هیچ عنوان از هدف مجری شدنم دست نخواهم کشید.
آرزومندم روزی فرا برسد که زن و مرد افغان طوری که خواسته باشند زندگی کنند. باید برای زنانی که نمی خواهند از حجاب استفاده کنند ممانعت صورت نگیرد و نباید وادار به پوشیدن حجاب شوند.
آخرین پیامم برای دختران هم سن و سالم اینست: هرگز امید تان را از دست ندهید، برای داشتن یک افغانستان مسالمت آمیز و با ثبات جد و جهد بیشتر نمایید – برای خودتان و